زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم پـردههای قـصر افـتاد از طنـین نالهام کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم مدح باب علم طاها گرچه اینجا باب نیست در میان شامـیان امـروز بابش میکنم یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست می نویسم بعدها صدها کتابش میکنم دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی در شعـاعـم ذرّه بـاشد آفـتابـش میکنم از خـدایم اذن دارم زیر سقـف گـنـبدم هر دعایی را بخواهم مستجابش میکنم آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته با خدا در روز محشر بیحسابش میکنم سفره دار روضۀ بابا منم، با دست خویش گـندمی گر نـذر گردد آسیـابش میکنم زنده باشم بعد از این ای عمه جان گهوارهای عاقـبت میسازم و نذر ربابش میکنم |